به گزارش خبرنگار تابان تربت؛ ساعت حدود ۴ صبح است و من برای گپ و گفت با پاکبانی دانا و فرهیخته راهی کوچه ای از خیابان ابریشم تربت حیدریه می شوم، هنوز خورشید بالا نیامده و در گرگ و میش هوا، آقای خیابان، مشغول جارو زدن و جمع کردن برگ های زرد درختان کوچه است.
محمدرضا آقایی، پاکبانی که در تاریکی خیابان ها می چرخد و با علاقه ای که به سینما و کتابخوانی دارد؛ به راستی “آقای خیابان” لقب گرفته است.
پاکبان کتابخوان رتبه اول استان خراسان رضوی
او در سال ۹۷ رتبه اول کتابخوانی را در استان خراسان رضوی کسب کرده است، دیپلم ناقص، اما انبوهی از اطلاعات عمومی و تاریخی و سینمایی را در ذهن خود جای داده است.
آقای خیابان، روزی ۴ ساعت فقط بدون احتساب جراید و روزنامهها، کتاب می خواند، او فقط در دو سال گذشته بیش از ۳۶۰۰ کتاب را خوانده، روزی حدودا ۵ کتاب را می خواند.
معدل سرانه مطالعه هر ایرانی نسبت به بعضی از کشورها در وضعیت مطلوبی نیست، اما هستند افرادی مثل “آقای خیابان” و خانواده اش که جور چند نفر دیگر را هم در کتابخوانی می کشند، به همین دلیل در سال ۹۸ رتبه اول کتابخوانی استان خراسان رضوی کتابخوان را از آن خود کرده است.
عشق به سینما مرا کتابخوان کرد
این مرد ۴۹ ساله، میافزاید: عشق به سینما باعث کتابخوانی او شده و هر روز در کنار کتاب خواندن فیلم هم می بیند، این فعال کتابخوان از نبود سالن سینما در تربت حیدریه طی ۱۵ سال گذشته گله مند است.
وی می گوید: آرزویم این است مسئولان کمی به حوزه های فرهنگی مثل کتاب و سینما توجه کنند و حداقل اگر کاری نمی توانند بکند، ساخت سینما در تربت حیدریه جزء دغدغه هایشان باشد.
از او میپرسم چه شد که کتابخوان شدی؟ می گوید: پدرم سرایدار اداره راه ،از سال های قبل از انقلاب بود و مکان این اداره در خیابان فردوسی بود، روزی به انبار آنجا رفتم که قرار بود وسایل را به محل اداره جدید ببرند و آنجا چشمم به مجله ای خورد و پشت مجله عکس پیرمردی شمشیر بدست مرا کنجکاو کرد تا ببینم او کیست؟ مجله را به هر کسی نشان می دادم تا برایم بخوانند، به من میخندیدند و می گفتند وقت نداریم.
بلاخره افسر جوانی روبروی شهربانی دور میدان شهدا، مجله را بدست گرفت و توضیح داد که این فرد آنتونی کوئین یکی از بازیگران هالیوود است که نقش حضرت حمزه(علیه السلام) عموی پیامبر اعظم (ص) را در فیلم محمدرسول الله به کارگردانی مصطفی عقاد را برعهده دارد، از آنجا بود که علاقه ام به سینما زیاد شد و تصمیم گرفتم تا هر اطلاعاتی در مورد سینما باشد را، بخوانم.
این پاکبان خاطر نشان می کند: فیلم محمدرسول الله همان سال در سینما به نمایش درآمد و من یکی از تماشاگران آن در سینما ۲۲ بهمن بودم، آقایی آرشیوی از ۸ هزار فیلم را در خانه خود در طول این سالها جمع آوری کرده است.
کتابخوان خوب لزوما نباید درسخوان خوبی باشد
وی تصریح می کند: درسم در دبیرستان اصلا خوب نبود و به لطف معلمان همان سالها را تا سوم دبیرستان قبول شده ام.
او که به حرف های خودش می خندد، میگوید: دلیلی ندارد کسی که کتابخوان خوبی است درسخوان خوبی هم باشد، کنکور هنر دادم، اما چیزی نشدم و دنبال قبولی دو درس دیگرم برای دیپلم گرفتن نرفتم و به سربازی رفتم.
محمدرضا آقایی می افزاید: هر روز از ساعت ۴ صبح تا ۱۲ ظهر به شغل پاکبانی مشغول است و چهره شهر را زیبا می کند، البته با فعالیت فرهنگی خود و علاقه اش به کتاب و کتابخوانی زیباکننده چهره فرهنگ شهر و استان هم در این سالها بوده است.
اکثرا کتاب های تاریخی می خوانم و به فیلم های تاریخی علاقه مندم
او از فیلمهای تاریخی خوب که در سالهای گذشته در کشورمان ساخته شده، می گوید: فیلم “روز واقعه” به کارگردانی آقای بیضایی در سال ۷۳ فیلم خوبی بود و متنی بسیار قوی داشت، فیلم “سفیر” از مرحوم فریبرز صالح که نوروز ۱۳۶۲ به نمایش درآمد با بازی فریبرز قریبیان در نقش “قیس ابن مسهر” بسیار تاثیرگذار بود.
این دو فیلم را در سینما بیشتر از سایر فیلم ها دوست دارم، در بخش سریال ها، سریال “شب دهم” آقای فتحی را خیلی دوست دارم و معتقدم فتحی کارگردان بسیار خوب است، هم سریال های خوبی ساخته و هم سه فیلمی که در سینما ساخته است.
این علاقمند به سینما گفت: فیلم “روشنتر از خاموشی” آقای فتحی که در آن نقش شاه عباس کبیر را محمود پاکنیت بازی میکرد، فیلم خوبی بود، به آثار داوود میرباقری هم علاقه زیادی دارم و معتقدم که بهترین کار ایشان همان فیلم امام علی (علیه السلام) بود نه مختارنامه، چون به نظرم در فیلم مختارنامه تاریخ دچار انحراف شده بود، مثلا شخصیت عبیدال
له را که آقای فرهاد اصلانی نقشش را در مختارنامه بازی کرد، در واقعه عاشورا حدوو ۳۹ سال سن داشت و قیام مختار در سال ۶۶ اتفاق افتاد و در زمان کشته شدن عبیدالله او باید حدود ۴۵ سال سن داشته باشد، در حالی که گریم این بازیگر به افراد ۶۰،۷۰ ساله می ماند و تمام ریش هایش سفید بود!
گاهی برای مجلات یادداشت مینویسم
در سال ۶۷ بخشی در مجله فیلم بود به نام خارج از مرکز که در آنجا به نقد فیلم میپرداختم و یادداشت می نوشتم، تا زمانی که آقای فریدون جیرانی در هفته نامه سینما بود در آنجا چیزهایی می نوشتم و یادداشت هایی هم در مجله سینما ویدیو که آقای طالبی کارگردان و سردبیر آن بود از بنده چاپ می شد، در مجلات محلی هم در خصوص سینما مطالبی از من چاپ می شود.
فیلم موفق فیلمی است که مخاطب بیشتری را به سینما بکشاند
او از سینما و آمارهای سینما هم گفت. بعد از انقلاب هنوز فیلم عقابها از مرحوم خاچیکیان با ۱۰ میلیون و دویست هزار مخاطب در صدر فیلم های پرمخاطب است و بعد از آن از نظر فروش ریالی مطرب آقای کیایی و هزار پا توانسته اند موفق باشند، به اعتقاد آقایی فیلم موفق فیلمی هست که مخاطب بیشتری را به سینما بکشاند.
دنیا سرم خراب شد وقتی دیدم سینما از داخل خراب شده است
محمدرضا آقایی، آهی می کشد و از نبود سینما در شهرش گلهمند است و میگوید: اسفند ۸۵، سینما ۲۲ بهمن تربت حیدریه به بهانه بازسازی تعطیل شد، اما چندی بعد مزایده فروش صندلی های سینما و وسایل داخل آن را روی دیوار سینما دیدم و خیلی ناراحت شدم، بعد از آن باپیگیری های مسئولان بنا شد که سینما تعمیر شود و در خرداد ۸۶ با حضور مسئولان استانی و کشوری بازگشایی شود و روز بعد قرارداد مدیر سینما با مسوولان شهر منعقد شد و آگهی های مزایده از روی دیوار سینما برداشته شد، من هم خیلی خوشحال بودم که سینما دوباره دایر می شود، اما دو روز بعد وقتی از خانه پدری ام از جلو سینما رد می شدم، دیدم افرادی با بیل و فرقون از داخل سینما بیرون می آیند!
وی خاطر نشان کرد: سرایدار سینما دوست صمیمیام بود و وقتی با او وارد سینما شدم، دیدم سینما را از داخل کاملا تخریبکرده اند و انگار دنیا روی سر من خراب شده بود، ما وقتی متوجه ماجرا شده بودیم که متاسفانه دیگر نمی شد کاری برایش کرد.
اقایی گفت: متاسفانه اختلاف مسئولین باعث شد که سینما خراب شود، سرایدار سینما به من بعدها گفت یکی از مسئولان آنجا که مخالف فعالیت سینما بود، روزهای برفی و بارانی، چوبی به دست من می داد تا قسمتی از سقف شیروانی سینما را شل کنم تا کم کم ساختمان سینما آسیب ببیند و آنجا نا امن جلوه کند.
با خواندن ۱۸۵۶ کتاب در سال، اول استان شدم
من درسال ۹۷ از نظر تعداد کتاب نفر اول استان خراسان رضوی با خواندن ۱۸۵۶ کتاب شده ام، اولویت خواندنم با کتاب های سینمایی و تاریخی است اما تقریبا همه نوع کتاب را مطالعه می کنم.
او می افزاید: هر ایرانی وظیفه دارد تا با تاریخ سرزمینش آشنا شود، ما مفاخر بسیاری در طول تاریخ داشته ایم که به فراموشی سپرده شده اند، در کتابی می خواندم که درجنگ جهانی دوم درصد زیادی از پیروزی متفقین با روش جنگ های پارتیزانی بود و این روش را از سربازان اشکانی ایران زمین برداشت کرده بودند.
اگر مسئول بودم مطالعه کتاب را برای همه اجباری می کردم
او در روز ۴ تا ۵ ساعت مطالعه دارد و میگوید: روزی کتابی را از کتابخانه مرحوم عبدالهی امانت گرفتم و در راه رسیدن به خانه شروع به مطالعه آن کردم و آنقدر غرق در آن شدم که وقتی به خود آمدم، دیدم که مسیر زیادی را طی کردم و متوجه نبودم که از جلو خانه خود، دیری است رد شدم، من در هر زمان خالی ای مطالعه دارم و صرفا فقط در خانه کتاب نمی خوانم، مثلا ساعات استراحت کاری خود را مشغول خواندن روزنامه هستم و یا در مسیر رفتن به خانه کتاب می خوانم، اهل خواندن شعر هم هستم و بیشتر شاهنامه حکیم فردوسی را می خوانم.
او میگوید: اگر من در این مملکت مسئولیتی می داشتم حتما خواندن شاهنامه را برای همه مردم قانون اجباری میکردم.
او میگوید: هر زمان فتح الفتوح رستم را در شاهنانه میخوانم به من احساس غرور خاصی دست می دهد و به خود می بالم به خاطر داشتن چنین شخصیت های افسانه ای در ایران.
به عقیده او حکیم فردوسی احیاگر زبان پارسی بوده و عمرش را صرف ایجاد امید در دل ایرانیان کرده است و کسی دیگر مثل او نه قبل و نه بعدش می تواند این کار را بکند.
برای آدم غیرممکن، غیرممکن است
این پارکبان کتابخوان میگوید: روزی ۴ تا ۵ کتاب را حتما باید بخوانم، برای انسان غیرممکن وجود ندارد و غیرممکن، غیر ممکن است چرا که اگر بشر به چیزی عشق و علاقه داشته باشد می تواند آن را انجام دهد، عشق غیرممکن را ممکن میکند.
از تابستان ۶۸ هر روز خراسان میخوانم
۵ کتابی که در روز می خوانم گاهی از کتاب هاییاست که قبلا خوانده ام و دوباره آن را مرور می کنم، چیزی حدود ۴ هزار صف
حه در روز غیر از روزنامه و مجله مطالعه دارم، هر روز با مراجعه به دکه روزنامه فروشی روزنامه خراسان، اطلاعات، جام جم و قدس را می گیرم و از تابستان ۶۸ هر روز خراسان می خوانم، همه صفحات خراسان را می خوانم و باقی روزنامه ها را فقط بخش های مربوط به سینمایش را مطالعه میکنم.
۴ هزار صفحه در روز مطالعه دارم
وی می افزاید: حدود ۴ هزار صفحه کتاب در روز مطالعه دارم، در ماهنامه فیلم و مجله سینما ۲۴ را اشتراک دارم و ماهی حدود ۲۰۰ هزارتومان برای خرید روزنامه و مجله هزینه می کنم.
او می افزاید: همه فیلم هایی که می بینم اورژینال است و نسخه اصلی آن را می خرم نه کپی، مگر فیلم خیلی قدیمی باشد و نسخه اصلی گیرم نیاید.
آقایی با اشاره به گزارشی که چند روز پیش به بررسی معضل معتادان کارتن خواب در تربت حیدریه پرداخته بود، می گوید: راستی گزارش چند روز پیشت را چند بار خواندم، گزارش خوبی نوشته بودی و چون من مدتی در کوی بارزگان مشغول به کار و شاهد آن صحنه ها بودم برایم بسیار دردآور بود، این گزارش شما مرهمی برای افرادی بود که شاهد این صحنه ها هستند و نمی دانم آیا با این گزارش مشکلات آن افراد رفع می شود یا خیر، اما شما کار خودتان را انجام دادید و از شما به عنوان یک شهروند متشکرم.
زمان نداشتن برای مطالعه توجیه قابل قبولی نیست
او در پاسخ به کسانی که میگویند زمان برای کتاب خواندن ندارند، می گوید: اصلا این توجیه درستی نیست و معتقدم که ما وقت های زیادی را در روز تلف میکنیم و اگر از استراحت خودمان کم کنیم و از وقت های کوچک استفاده کنیم، دیگر وقت برای کتاب خواندن پیدا می شود.
وی می افزاید: پدرم سه سال است که سکته کرده و من کارهای استحمام شان را انجام می دهم، جمله اش ناتمام ماند، به او گفتم: می دانی یاد چه فیلمی افتادم؟ خنده تلخی کرد و گفت: بله، جدایی نادر از سیمین و پیمان معادی، ادامه می دهد: هفته ای دو بار باید برای انجام کارهای پدرم به آنجا بروم، روزی یکی دو تا فیلم حتما باید ببینم و کتاب خواندنم که سرجای خودش، اما با این حال همیشه وقت برای کتاب خواندن دارم و وقت خالی هم زیاد دارم.
لذت کتاب به ورق زدن آن است
او میگوید: لطف و لذت کتاب خواندن به این است که کتاب را در دست بگیری و ورق بزنی، چند روز پیش دخترم چیزی را از روی گوشی به من نشان داد و می خواست تا بخوانم اما نتوانستم ارتباط برقرارکنم و گفتم باید این مطلب روی کاغذ باشد تا بخوانمش.
آقایی دو فرزند دارد و هر دو به کتابخوانی علاقه مند هستند، به عقیده او فرزندان را باید از سنین کودکی به کتاب علاقه مند کرد.
وی خاطر نشان می کند: من وقتی فرزندم ۲ سال داشت او را برای امانت گرفتن کتاب به کتابخانه می بردم و حتی این کار هم روی علاقه امروزش به کتاب اثرگذار بوده، همسرم هم اهل کتاب است و بیشتر کتاب های مذهبی می خواند، هر شب در خانه ما بحث فیلم و نقد آن است و البته هر کداممان نظری داریم.
او از شغلش راضی است و میگوید: خداراشکر می کنم قبلا سه تا چهار ماه پرداخت حقوقم از شهرداری به عقب می افتاد اما حالا وضع بهتر شده و فقط حقوق آبان ماه را طلبکارم.
.
او درپاسخ به اینکه چرا پاکبان شده است؟ این جواب را می دهد: ۱۴ سال است که مشغول به رفتگری ام و شاید بتوانم بگویم که کار دیگری برایم نبود.
فراستی را جدی نمی گیرم
آقایی راجب به مسعود فراستی منتقد معروف سینما میگوید: نقد فیلم کار خوبی است اما هر کاری محاسن و معایبی دارد، خدا رحمت کند دکتر کاوسی را آقای فراستی مثل اوست و همه فیلم ها را با یک چوب میراند و ایشان کمتر فیلمی هست که از آن تعریف کرده باشد، معمولا نقد را با ادبیات نازیبایی انجام می دهد و من ایشان را خیلی جدی نمی گیرم.
او در پاسخ به این که نقد خود را بیشتر میپسندی یا فراستی را، میگوید:
من خودم را منتقد نمیدانم ایشان تحصیلات و اطلاعاتش از من بیشتر است اما هر نوشته ای نقد نیست و من ایشان را جدی نمیگیرم و نقد آقای احمد طالبی نژاد را بیشتر می پسندم.
انتهای پیام/
!!تــوجـه
- لطفا نظرات خود را فقط در مورد همین مطلب بنویسید
- لطفا نظرات خود را به فارسی تایپ نمایید
- لطفا سعی کنید نظرتان مختصر و مفید باشد
- به نظرات دیگر کاربران احترام بگذارید