فرمانده تیپ 1 لشکر 77 بودم، ازنخستین روزهای ورود به آبادان آنچه به شدت فکر مرا به خود مشغول می کرد، این بودکه به سبب شرایط بعد ازانقلاب، سطح و کیفیت آموزش سربازان افت کرده، لذا باید چاره ای اندیشیده می شد، زیرا بنیان آمادگی رزمی برسطح وکیفیت آموزش کلیه پرسنل به ویژه سربازان متکی است.
بعد ازمدتی فکرکردم که بهرحال به رغم همه گرفتاریها ومشکلات باید کلاسی بگذاریم وخودم هم تدریس نمایم؛ تجربه خدمتی، به من آموخته بود، سربازان که نمونه ای ازنسل جوان کشور هستند، ازفرمانده یا مدیر نظامی خود قبل ازهر چیز دوانتظار اساسی دارند، اول صداقت،دوم حرف حسابی ومنطقی. بعبارتی می خواهند فرماندهی که با آنها کارمی کند و مسئولیت آنها را بر عهده دارد، گفتارو کردارش هماهنگ و دریک راستا باشد، لذا به مسئولین قرارگاه گفتم ترتیبی بدهند، تا هفته ای 2 روزکلاسی گذاشته شود و به نوبت گروهان به گروهان درمحلی که کمتر زیرآتش توپخانه باشد، دراین کلاسها شرکت کنند.
همکاران من درمنطقۀ شادگان محلی را درنظرگرفته بودند که نسبتا جای مناسبی بود، آموزش شروع شد، درهرجلسه حدود سه ربع تا یک ساعت صحبت می کردم، بعد بحث آزاد درمورد آنچه گفته شد بود آغازمی شد.
گاهی این کلاسها تا ساعت 4 بعدازظهر ادامه می یافت، محور صحبت وآموزش، بیشتر ضرورت رعایت انضباط واطاعت ازسلسله مراتب ونقش آن درتوان رزمی و انواع گوناگون انضباط درارتش های جهان با توجه به ساختار و فرهنگ نیروهای مسلح هرکشور واینکه انضباط درارتش های مورد نظرما، انضباطی مترقی ومردمی است که کارسازترین نوع انضباط مدرن درجهان امروزاست.
بالاخره رابطه سطح آموزش با آمادگی رزمی و نقش توان رزمی درپیروزی به هنگام پیکار همانگونه که پیش بینی می کردم، پس ازپایان اینگونه کلاسها منش کلیه سربازان ویگانهای تیپ 1 درجهت اهداف انتخابی، به حرکت درآمده بود.
در روزپنجم مهرماه سال 60 ازحوالی ساعت 8 صبح آثارشکست در دشمن هویدا شد و یگانهایش ازهم پاشید و پرسنل آن به تدریج به اسارت درمی آمدند، به خاطردارم درآن زمان درحالت خاصی بودم.
شاید هرگزنتوانم آن حالت را که قطعا در زندگی خدمتی وغیرخدمتی ام استثنایی است، بازگونمایم. بهرحال کم وبیش متوجه تخلیه اسرا بودم که بیشترتوسط پرسنل جوان تیپ انجام می گرفت.
آنچه برایم شگفت انگیزبود، رفتار با اسرا بود که بیش ازآنچه فکرمی کردم انسانی وتوام با جوانمردی بود، درآن لحظه من بعنوان یک سرباز قدیمی به همان اندازه که ازپیروزی احساس سربلندی می کردم، ازمشاهدۀ این رفتارجوانان و دلاوران نسبت به اسرا نیزاحساس غرور می کردم.
انتهای پیام/