


به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز به نقل از وب سایت “رجویسم” متعلق به اعضای جدا شده از گروهک تروریستی منافقین، آشفته نگاری میرزا بنویس های رجوی امری عادی و ریشه در آلزایمر تزریقی و رایج در بین رزمنده شوران رنج بخت و شیرزنان بدبخت دارد که ناخواسته و بالاجبار در چنگال دیو بد سیرت روزگار گرفتار آمده اند. رجوی زمان و ایام و مناسبت ها را از اعضای فرقه گرفته و آنها را به ربات هایی فرمانبر، آفتابگردانانی گردن کج تبدیل کرده که برایشان بهار و زمستان یا پائیر و تابستان فرقی نمی کند.
با تابش خورشید خانم بر می خیزند و زیر مهتاب ماه به خواب تکراری می روند، حالا اگر تاریخ تحریر بیانیه و صدور فراخوان را به اشتباه نویسند و چند روز جلوتر پس و پیچ نویسند، طبیعی است و جای گاف گیری و زخم قلم زدن به آنها نیست. هر کسی جای اهالی لیبرتی باشد غیر این انتظاری از او نمی رود، فقط در رابطه با اشتباه و انحراف لفظی و قلمی دکتر و مهندسان شورا، ارفاق و همدردی جایز نیست و هر اشتباه و سهل انگاری آنها را به حساب مصرف نوشیدنی های روانگردانشان می نویسم، زیرا جیره و مواجب بگیران شورا در اشرف نبوده و ساکن لیبرتی نیستند از خرد تا کلان بنشین فرنگ و رله کننده ی جفنگند. تاریخ میلادی را از حفظ بلد و برج و ماه و سال را از حفظ می دانند.
اما بدا به حال دیگر اعضای فرقه که زمان از دست داده و تاریخ تولد از یاد برده، فقط و فقط تابع مسعود و مطیع مریم اند. هرچه آنها بگویند همان است، اگر هر سال و ماه و هر روز را سرنگونی بنامند، بی چون و چرا قبول کرده و لحظه شماری می نمایند، کسی در بین آنها یافت نمی شود که از خود سؤال کند؛ بابا، سی و پنج سال اطاعت کورکورانه و اراجیف شنیدن از این زوج مکار ما را بس است، نباید از این بیشتر خود را خوار و ذلیل کنیم و ابله محض و مطلق کنیم.
از باب فریبکاری رجوی همین بس که خود در سوراخی امن لانه گزیده و همسرنمای رئیس گونه اش را روانه بازار فرنگ کرده است، از راه دور یقه اسرای بیچاره لیبرتی و بازماندگان در عراق را سفت و سخت چسبیده و اتوماتیک وار بیانیه صادر و فراخوان در می کند.
جماعت بدبخت و گرفتار در لیبرتی را چه نیازی به بزرگداشت روز زن و کارگراست، یا تولد و میلاد فلان و بهمان چه دردی از آنها دوا می کند. چه رسد به حمایت مریم بانو از آل خنضیر در عربستان و بمباران یمن و خوشحالی از کشتار مردم بی دفاع صنعا و… آنچه مهم است فکر و چاره ای برای نجات زندانیان لیبرتی و آزادی آنها از چنگال رجوی است تا در واپسین روزهای عمرشان به مکانی امن منتقل شوند، مشکل کفن و دفن نداشته و بار دیگر زمان را بیابند و ماه و سال را از سر گیرند. چون تا زمانی که در قید و بند رجوی اند، روزگارشان سیاه و بختشان تیره خواهد بود.
غول استعمار و استثمار رجوی، آنها را یکی بعد از دیگری از پای در می آورد، فریادرسی نیست، رهبر خودخوانده و بی عرضه ای که صلاحیت دفن مرده و میتی را ندارد. یک نفر بازداشتی را نمی تواند با قید و ضمانت آزاد نماید. قدرت بیرون کشیدن طناب و ریسمان از دیگ پر از ماست را هم ندارد، به درد لای جرز دیوار می خورد و امیدی به آن نیست.
!!تــوجـه
- لطفا نظرات خود را فقط در مورد همین مطلب بنویسید
- لطفا نظرات خود را به فارسی تایپ نمایید
- لطفا سعی کنید نظرتان مختصر و مفید باشد
- به نظرات دیگر کاربران احترام بگذارید