


به گزارش گروه اجتماعی “ره به ری” : قصد داریم به مناسبت ایام مبارک میلاد حضرت مهدی (عج) چند شبهه مهم پیرامون ظهور ایشان را بررسی کنیم.
اگر چه شبهات پیرامون آخرالزمان بسیار است اما در ماه های اخیر شبهات بسیاری پیرامون ر ابطه برخی جریانات با اخرالزمان مطرح شده است.
برای مثال بعضی ها تلاش می کنند قیام انصار الله یمن ، داعش ، مرگ ملک عبدالله و بعضی دیگر از تحولات را به این ماجرای مهم تاریخی ربط دهند.
قصد داریم در این گزارش این موضوعات را بررسی کنیم:
انصار الله یمن همان “یمانی ” هستند ؟
مروری بر آنچه در کتب تاریخی و روایی درباره یمن و یمنیها آمده، بیانگر آن است که این سرزمین، حامل فرهنگ و مردمی بس فرهیخته و محبوب نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و اهلبیت (علیهمالسلام) بوده است. آنچه توجه به یمن و یمنیها را این روزها دامن میزند، نقشی است که در روایات آخرالزمان و ظهور برای یمنیها مطرح شده است و این گمانهزنی را که شاید حوادث یمن، برگی دیگر از نزدیک شدن تحقق علائم حتمیه ظهور است، تقویت میکند.
افتخارات یمن قبل از اسلام
بنا بر تصریح قرآن و احادیث، اجابت پذیرش دعوت حضرت سلیمان از طرف بلقیس، ملکه سباء در کشور یمن، خود گواه روشنی بر پذیرش یکتاپرستی از طرف مردم یمن قبل از ورود اسلام به این سرزمین می باشد.
یمنیها، اولین قومی بودند که دعوت حضرت ابراهیم برای حج خانه خدا را اجابت کردند. مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی از امام باقر و یا امام صادق علیهما السلام روایت می کند که:
إِنَّ إ
بْرَاهِیمَ أَذَّنَ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی إِبْرَاهِیمُ خَلِیلُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَحُجُّوا هَذَا الْبَیْتَ … وَ کَانَ أَوَّلُ مَنْ أَجَابَهُ مِنْ أَهْلِ الْیَمَن. (کلینی، کافی، ج ۴، ص۲۰۵)
ابراهیم علیه السلام مردم را به حج دعوت کرد و فرمود: ای مردم من ابراهیم خلیل الله هستم. خداوند به شما فرمان می دهد که حج این خانه (کعبه) را به جا آورید … اولین کسانی که دعوت ابراهیم را اجابت کردند، گروهی از یمنی ها بودند.
ورود اسلام به یمن
تعلق و محبت یمن به اهل بیت، بر کسی پوشیده نیست، مردم یمن به دست مبارک امیر المؤمنین علی علیه السلام، به اسلام گرویدند و بیشتر طرفداران حضرت علی از قبیله هَمدان بودند. (شیخ مفید، الارشاد، ج ۱، ص ۶۲. مجلسی، بحار الانوار، ج ۲۱، ص ۳۶.) گویی چنین مقدر شده بود که مردم یمن، ایمان آورده به دست امیرمؤمنان علی(ع) باشند و نه شخص دیگری. البته یمنی ها، در دوره اموی و بنی امیه، تحت فشار بودند.
مهاجرین یمنی، تشیع را به شهر قم در کشور ایران آوردند و تشیع شهر قم، به برکت اشعری های کشور یمن است. پیروان و اصحاب خاص پیامبر و امیرالمومنین، از جمله: اویس قرنی، مالک اشتر نخعی، حجر بن عدی، هانی بن عروۀ، کمیل بن زیاد، مقداد و ۳۴ تن از شهدای کربلا و بخشی از توابین … از یمن بوده اند. (منبع: +). هم اکنون نیز اشعری های شهر قم در کشور ایران، و برخی از قبائل عراق و بویژه شیعیان خاندان عاملی در لبنان، اصالتا، یمنی هستند.)
آیا حوثیهای زیدیه یمن به شیعیان امامی گرایش دارند؟
حوثی های یمن، از زیدیهای جارودی هستند. این دسته از زیدیها برخلاف دسته دیگر، مانند شیعه، ولایت و برائت دارند. در فقه زیدی، امام باید از نسل حسنین(ع)، عالم و قیام کننده به امر الهی، باشد. بعضی از یمنیها، چون هر سه شرط بالا را در امام خمینی(ره) میدیدند، اطاعت از ایشان را واجب میدانستند و اکنون نظیر این اعتقاد را نسبت به مقام معظم رهبری، آیه الله خامنه ای دارند. زیدی ها و بویژه حوثی های یمن، به شیعیان امامی، نگاه مثبتی دارند و ما را دوست دارند. وقتی علی عبد الله صالح، رئیس جمهور سابق یمن، به آنان اعتراض کرده بود که چرا بعضی از فرزندان شما، امامی شدهاند؟ زیدی ها در پاسخ گفته بودند: چون اگر زیدی میماندند، به قیام اعتقاد داشتند و الآن در انتظار حضرت مهدی (ع) نشستهاند. برای آشنایی بیشتر با شیعیان یمن، یمانی و نقش یمنی در آخرالزمان، مراجعه کنید به: همه چیز درباره شیعیان یمن و یمن دیروز امروز و نقش آخرالزمانی آن
حوثی های یمن، ادعای یمانی بودن ندارند
یمانی، قحطانی، منصور یمانی، و ناصر الامام مهدی(ع) تعابیر مختلفی از یک شخصیت است که قطعاً خواهد آمد. روایات درباره یمانی، در منابع سنّی و شیعی آمده و یمنیها به این شخصیت خیلی میبالند. برخی از کارشناسان مهدویت از جمله علامه کورانی معتقدند که یمانی، از یاران خاصّ امام (ع) و اطاعتش واجب است. او شش ماه قبل از ظهور، قیام می کند: «إذا ظهر الیمانی وجب على کلّ مؤمنٍ طاعته، فمن التوى علیه فهو إلى النار لأنّه یدعوا الى الحقّ و یدعوا إلی صاحبکم؛ هنگامی که یمانی آشکار شود، اطاعت از او بر هر فرد مؤمنی واجب است، پس هر که از او سر باز زند، به سوی آتش (دوزخ) است، زیرا او (یمانی) به جانب حق و به جانب صاحبتان [امام زمان(ع)] فرا میخواند». این روایت تأکید خیلی شدیدی در تبعیت از یمانی دارد. حاکم علنی و نماینده رسمی و سخنگوی امام در این مقطع، یمانی است که با سپاهش برای فتح مکه اقدام میکند و پیروز میشود. اگر زمانی کسی ادعای یمانی بودن داشت، باید از او درخواست معجزه شود. علاوه بر آن یمانی در صنعا، در کشور یمن قیام میکند، نه حومه یمن و محل قیام الحوثی ها. بنابراین در مقطع فعلی، حوثیها ادّعای یمانی بودن ندارند. برای اطلاع بیشتر، مراجعه کنید به: یمانی، دومین نشانه حتمی ظهور و قیام امام مهدی
احادیث و منابع حدیثی شیعه، قیام یمانی را، از نشانه ها و علائم حتمی ظهور برشمردهاند، روایات یمانی در منابع حدیثی شیعه، حدود ۱۵ حدیث، می باشد که در میان آنها، چند حدیث از نظر سند، نیز معتبر می باشد. بنابراین، روایات یمانی، مستفیض، بلکه متواتر معنوی است.
در روایتی از امام صادق علیهالسلام نقل شده است:
النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ السُّفْیَانِیُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ الْیَمَانِیُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّهِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ کَفٌّ یَطْلُعُ مِنَ السَّمَاءِ مِنَ الْمَحْتُوم … . (نعمانی-، الغیبۀ، ص ۲۵۲)
ندای آسمانی، حتمی است، خروج سفیانی، حتمی است، خروج یمانی، حتمی است، شهادت نفس زکیه، حتمی است، و آشکار شدن دستی در آسمان، حتمی است … .
یمانى، به عنوان دومین نشانه حتمی ظهور و قیام امام مهدی، در ماه رجب، سال ظهور امام مهدی علیهالسلام، همزمان با شورش سفیانى از منطقه شام و سوریه، قیام خود را از یمن (بنا بر نظر مشهور)، آغاز مىکند، با این تفاوت که شورش سفیانى در برابر قیام حق مهدوى است، اما یمانى از پیروان حضرت علی علیهالسلام و حامیان امام مهدى علیهالسلام است. وى مردم را بسوی حق، صراط مستقیم و امام مهدی علیهالسلام فرا می خواند. بر اساس حدیثى معتبر از امام صادق علیهالسلام، قیام یمانى در کنار شورش سفیانى، صیحه آسمانى، قتل نفْس زکیه، و فرو رفتن [خسف لشکر سفیانى] در سرزمین بیدا، از نشانههاى حتمى ظهور است.
از امام صادق علیهالسلام در حدیث معتبری نقل کرده است:
قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْیمَانِی وَ السُّفْیانِی وَ الصَّیحَهُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیهِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیدَاء. (شیخ صدوق، کمال الدین، ج ۲، ص ۶۵۰)
پیش از قیام قائم پنج نشانه حتمی است: یمانی، سفیانی، صیحه آسمانی، شهادت نفس زکیه و خسف بیداء.
علاوه بر روایت فوق، در روایات دیگری نیز قیام یمانی به همراه سفیانی و خراسانی، از نشانههای حتمی ظهور امام مهدی برشمرده شده است. امام صادق در روایت دیگری فرمودهاند:
خروجُ الثلاثهِ الخراسانیِّ والسفیانیِّ والیمانیِّ فی سَنَهٍ واحدهٍ فی شهرٍ واحدٍ فی یومٍ واحدٍ. (شیخ طوسی، الغیبه، ص۴۴۶)
خروج خراسانی، سفیانی و یمانی در یک سال و یک ماه و یک روز است.
ظهور مدعیان یمانیت در تاریخ و مقبول افتادن دعوای آنان در نزد بسیاری از مسلمانان، اصالت یمانی، را مینمایاند. در عصر معاصر نیز، شخصی به نام احمد اسماعیل گاطع، با جعل عنوان، لقب و ادعای فرزندی امام زمان، همزمان خویش را یمانی، معرفی کرده است. پیروان و انصار او، محل خروج اور را کشور عراق، معرفی می کنند در حالیکه یمانی، از یمن و صنعاء، می باشد.
در روایات معتبر، به نام و نسب یمانی، تصریح نشده است، و در اینکه، یمانی از سادات بنی هاشمی است، تردید وجود دارد. از یمانی، با لقب ها و واژههایی چون «یمانی»، «قحطانی»، «الخلیفه الیمانی»، «المنصور الکندی» و «المنصور الیمانی»، در احادیث، یاد شده است. احادیث، یمانی را پیرو حضرت علی علیهالسلام معرفی کرده و در برخی احادیث، یمانی را از نسل زید بن علی، دانسته اند. در هر صورت، یمانی پیرو مذهب اهل بیت و تابع آیین حق و مسلمان شیعه می باشد.
امام صادق علیهالسلام، فرمودند:
… الیمانیُّ یَتوالی علیاً و هذا یَبرَأُ منه. (شیخ طوسی، الامالی، ص ۶۶۱)
… یمانی از محبّان و پیروان حضرت علی است ولی این شخص (شخصی به نام طالب الحق) از امام علی برائت میجوید.
یمانی، انسان مؤمن و وارستهای به شمار میرود و از او با عنوان هدایت یافته ترین پرچم، یاد شده است، به انگیزه اصلاح، پیش از ظهور امام مهدی قیام میکند.
امام باقر در این باره فرموده اند:
… و لیس فی الرایاتِ رایهٌ أهدی من رایهِ الیمانیِّ هی رایهٌ هُدًی ِلأنّه یدعو الی صاحبِکم. (نعمانی، الغیبه، ص ۳۶۱)
… در میان پرچمها پرچمی هدایت یافته تر از پرچم یمانی نیست او پرچم هدایت است، زیرا به سوی صاحب شما (امام مهدی) دعوت میکند.
البته توصیف پرچم یمانی، به عنوان پرچم هدایت تر (اهدی الرایات)، به این معنا نیست که یمانی، معصوم است و دارای مقام عصمت می باشد. و نیز الزاما به معنای این نیست که وی هدایت یافته ترین شخص (اهدی الناس)، نیز باشد. هر چند وی عبد صالح خدا و از معتمدین حضرت مهدی می باشد. زیرا علاوه بر یمانی، طبق روایات، پرچم خراسانی نیز به پرچم هدایت توصیف شده است و به علت حضور یاران حضرت قائم، در لشکر خراسانی از ایران، و نیز همراهی، همکاری و یاری رساندن خراسانی به یمانی در جنگ با سفیانی، پرچم خراسانی نیز، پرچم هدایت است.
در روایت معتبری امام باقر پس از اشاره به قتل و غارت کوفیان توسط سپاه سفیانی فرموده اند:
… فبینا هم کذلک اذ أقبَلت رایاتٌ مِن قِبَلِ خراسانَ و تَطوِی المنازلَ طیّاً حثیثاً و معهم نَفَرٌ من اصحابِ القائم. (نعمانی، الغیبه، ص ۳۹۲)
… در حالی که سپاه سفیانی مشغول قتل و غارت اهل کوفه است، به ناگاه پرچمهایی از سوی خراسان روی میآورند که به سرعت و شتابان منازل را میپیمایند. در میان آنان تعدادی از اصحاب امام مهدی نیز حضور دارند.
حضور اصحاب امام مهدی در میان سپاه خراسانی بهترین دلیل بر فضیلت محور بودن و حقانیت و هدایت یافتیگی، قیام خراسانی در کنار پرچم یمانی، است.
بنابراین، توصیف پرچم به هدایت یافته تر در مقابل پرچم سفیانی است تا مسلمین و شیعیان، دچار اشتباه نشوند و وظیفه خویش را تشخیص دهند. زیرا سفیانی با ادعای منجی گری امت اسلام، و ادعای اسلام واقعی، سرزمین های اسلامی و منطقه شام و سوریه، را تصرف می کند.
روایات، حادثه قیام یمانی را به تفصیل بیان نکردهاند،. و اینکه یمانی، بعد از قیام از یمن، حاکم منطقه و یا کشور خاصی شود، چیزی به دست ما نرسیده است و ابهام وجود دارد. اما به مؤمنان سفارش کردهاند که به هنگام آغاز جنبش یمانی در یاری او بکوشند. حتی برخی روایات، مخالفت با یمانی را حرام دانسته اند. بنابر نظر مشهور و احادیث متعدد، محققین، خروج یمانی را همزمان و مقارن با خروج سفیانی دانسته (معنای همزمانی خروج، به آغاز خروج سفیانی به سمت عراق، بعد از جنگ قرقیسیا، اطلاق میشود. و بین خروج سفیانی از وادی یابس در اولین خروج تا خروج یمانی و خراسانی برای جنگ با سفیانی در عراق، حدود هفت یا هشت ماه فاصله است.) و مکان خروج یمانی را کشور یمن و منطقه صنعاء، معرفی کرده اند.
امام باقر در پاسخ این سؤال که قائم شما چه زمانی قیام میکنند، فرمودند:
… و خروجُ السفیانیِّ من الشامِ والیمانیِّ من الیمن و خسفٌ بالبیداءِ.(شیخ صدوق. کمالالدین، ص۳۳۱)
… هنگام خروج سفیانی از شام و خروج یمانی از یمن و فرو رفتن [سپاه سفیانی] در سرزمین بیداء.
سیر حرکت یمانی و فعالیتهای او به صورت دقیق و به تفصیل در روایات مربوط، منعکس نشده است. البته احتمال دارد که جزئیات این مسئله در کلمات پیشوایان معصوم بیان شده باشد، اما به دست ما نرسیده است. اما اگر محدود بودن روایات این موضوع، از نپرداختن پیشوایان دینی به آن سرچشمه میگیرد، احتمالاً این پنهانکاری، عمدی و به منظور پیشگیری از برنامهریزی قبلی دشمنان برای مقابله با جنبش یمانی بوده است.
یمانی، هر چند اهدی الرایات است و طبق صریح روایات، مخالفت با یمانی، حرام و دشمن وی در آتش، می باشد و هر چند که یمانی، یه صراط مستقیم و حق دعوت می کند و مردم را به امام مهدی، فرا میخواند، اما ادعاهای همچون: فرمانده سپاه امام مهدی، وزارت، وکالت و نیابت خاصه یمانی، کرامات و معجزات برای یمانی و ارتباط مستقیم با امام مهدی، هر چند فی حد ذاته برای یمانی، ممکن است اما دلیل روایی و حدیثی که به این مسائل و ویژگی های برای یمانی، تصریح شده باشد، نداریم و ثابت نیست و در احادیث، تصریحی به این مسائل اخیر، نشده است. اما ادعای عصمت و معصوم جلوه دادن یمانی و فرزند امام مهدی بودن یمانی، سخنی گزاف، باطل و کذب است. و هیچ دلیل روایی و حدیثی نداریم.
خروج و قیام یمانی، تنها نشانه بسیار نزدیک بودن ظهور امام مهدی را نشان می دهد و در احادیث و روایات، برای یمانی، نقش زمینه سازی و تمهید برای حکومت امام مهدی گزارش نشده است. بلکه در مقابل، نقش زمینه سازی برای ظهور را در احادیث، بر عهده قومی از مشرق زمین (ایرانیان) نهاده شده است که با قیام مردی از قم (جاء رجل من اهل قم) آغاز و در ادامه توسط جانشین ایشان، رایۀ الخراسانی که نیز به عنوان پرچم هدایت است و همراه ایشان یاوران مهدی حضور دارند(معهم نفر من اصحاب قائم)، ادامه می یابد و ایرانیان، اولین شکست سفیانی را در عراق، را به سفیانی تحمیل کرده و آنگاه پرچم خراسانی و ایرانیان، برای بیعت با حضرت، نزد امام مهدی، فرستاده میشود. از امام باقر علیه السلام نقل شده است:
… فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِیُّ بَعَثَ إِلَیْهِ بِالْبَیْعَهِ. (شیخ طوسی، الغیبۀ، ص ۴۵۲. این حماد، الفتن، ص ۲۱۶)
… وقتی حضرت مهدی ظهور فرمودند برای بیعت، نزد ایشان می روند.
و اما در اینباره که آیا یمانی، محضر مبارک امام مهدی را درک می کند یا خیر، به دلیل فقدان روایات معتبر، نمیتوان قاطعانه قضاوت کرد. در عین حال، در میان احادیث، اشارههایی به اتصال نهضت یمانی به زمان ظهور و رسیدن یمانی به فیض درک محضر امام مهدی و وزیر بودن از جانب ایشان، وجود دارد.(۱)
داعش از نشانه های ظهور سفیانی است ؟
به نظر میرسد در پشت پرده تشکیل داعش، اتاق فکرهای جریان باطل، یهود، صهیونیسم مسیحی و سرویس های اطلاعاتی غربی، هستند و با مطالعه گسترده در ادبیات آخرالزمانی، تلاش کرده اند تا به خیال خام خود، مدیریت وقایع نزدیک به ظهور منجی آخرالزمان، را در دست بگیرند. شاهد بر اینکه علاوه بر تشکیل داعش و سوء استفاده از پرچم های سیاه در بشارت های پیامبر، از تشکیل گروه ترویستی خراسان، این بار با سوء استفاده از پرچم هایی از ناحیه خراسان (رایات من قبل خراسان)، خبر می دهند. تا با شبیه سازی کاریکاتوری از علائم ظهور، تحولات و وقایع نزدیک به ظهور را در دست بگیرند. تلاش های مضحک “محور غربی ــ عبری ــ عربی” و “ائتلاف صهیون – صلیبی – سلفی” برای سوء استفاده از روایات ملاحم و شبیه سازی کاریکاتوری از روایات آخر الزمانی، همچنان ادامه خواهد داشت تا امر بر همگان، مشتبه شود.
شبهه خروج سفیانی
هجوم مغولوار لشکر وحشت سلفی، داعش، به سرزمین «عراق» پس از «سوریه»، به ناگهان زنگ خطر را برای ساکنان شرق اسلامی به صدا در آورد. پیشروی عجیب و غریب در جغرافیای بزرگی از دو سرزمین سوریه و عراق، کشتار بیرحمانه و مثال زدنی بیگناهان شیعه، مثله کردن اجساد، ذبح بیگناهان و شعار دولت اسلامی عراق و شام و بالأخره پرچم سیاه این جنایتکاران، این گمان را به ذهن بسیاری از ساکنان ایران، عراق و … متبادر ساخت که این واقعه در مسیر خروج سفیانی و پیشقراولان آن است. همان که در روایات ائمّه دین علیهم السلام از او و هجمهاش، به عنوان اوّلین نشانه حتمیّه ظهور امام مهدی، یاد شده است.
یکی از نشانههای سفیانی به عنوان نشانه حتمی ظهور، شیعهکشی و دشمن اهل بیت بودن است، در حدیث معتبری از امام باقر(ع) چنین آمده است: «فَإِنَّ حَنَقَهُ وَ شَرَهَهُ إِنَّمَا هِیَ عَلَى شِیعَتِنَا»(۲)؛ شدت خشم و حرص او تنها بر شیعیان ماست، گروه تروریستی داعش نیز در این نشانه شبیه سفیانی است، اما آیا میتوان به صرف یک مشابهت چنین حکم کرد که این گروه همان سفیانی روایات و احادیث است؟ روشن است که برای اثبات این ادعا، باید، تمام روایات مربوط به سفیانی، در نظر گرفته شود. این مقاله در پی پاسخ گویی به این پرسش روز می باشد.
تفاوت های داعش و سفیانی
داعش، همان سفیانی نیست، تفاوت بین داعش و سفیانی، بیش از ۱۰ مورد است:
۱- اختلاف در رنگ پرچم سفیانی و داعش. پرچم سفیانی سرخ رنگ است در حالیکه پرچم داعش، سیاه می باشد.
۲- محل خروج سفیانی وادی یابس است در حالی که محل داعش در شمال سوریه و عراق است.
۳- بر اساس روایات اسلامی، سفیانی شخص خاصی است در حالی که داعش جریان است. سفیانی، شخص محور است در حالیکه داعش، بیشتر جریان محور است.
۴- نسب و نام سفیانی در روایات آمده است که سفیانی از نسل ابوسفیان و یزید بن معاویه است اما در مورد رهبر داعش، ابوبکر بغدادی چنین چیزی را نمی توان بررسی نمود.
۵- در روایات قدرت سپاه سفیانی بسیار هولناک ذکر شده است تا جایی که به سرعت شام و عراق را می گیرد در حالی که داعش از چنین قدرتی برخوردار نیست و هنوز نتوانسته است بر کل منطقه سوریه مسلط شود.
۶- سفیانی بیش از ۱۵ ماه حکومت نمی کند. در صورتی که داعش بیش از ۱۵ ماه تشکیل شده است و چند سال است که در سوریه در حال جنگ است و هنوز نتوانسته است بر کل منطقه سوریه تسلط پیدا کند. در حدیث معتبری امام صادق(ع) فرمود: «مِنْ أَوَّلِ خُرُوجِهِ إِلَى آخِرِهِ خَمْسَهَ عَشَرَ شَهْراً سِتَّهُ أَشْهُرٍ یُقَاتِلُ فِیهَا فَإِذَا مَلَکَ الْکُوَرَ الْخَمْسَ مَلَکَ تِسْعَهَ أَشْهُرٍ وَ لَمْ یَزِدْ عَلَیْهَا یَوْماً»: از اول قیام سفیانی تا آخر کارش ۱۵ ماه است. شش ماه میجنگد و پنج آبادی را میگیرد و نه ماه حکومت میکند و یک روز هم بیشتر نمیشود.
در روایت دیگری امام صادق(ع) این پنج منطقه را در شام نام میبرد: «مَلَکَ کُوَرَ الشَّامِ الْخَمْسَ دِمَشْقَ وَ حِمْصَ وَ فِلَسْطِینَ وَ الْأُرْدُنَّ وَ قِنَّسْرِینَ»: مناطق پنجگانه آمده در روایات اکنون چهار کشور سوریه، لبنان، فلسطین و اردن است.
طبق این بیان اولاً سفیانی کسی است که شش ماه بتواند چهار کشور را بگیرد و بسیار روشن است که این نشانه به هیچ وجه قابل تطبیق بر داعش نیست، ثانیاً کل شورش و حکومت سفیانی از ظهور تا افولش بیش از پانزده ماه نخواهد بود، در حالی که داعش بیش از دو برابر این مدت است که شر و ضرر آن متوجه کشورهای اسلامی شده است و حتی یک کشور را هم نتوانسته است بگیرد. علاوه بر اینکه، امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «یَخْرُجُ بِالشَّامِ فَیَنْقَادُ لَهُ أَهْلُ الشَّام»: سفیانی شورش میکند و اهل شام از او پیروی میکنند، در حالی که روشن است مردم سوریه به طور کامل، داعش را حمایت نکردند.
۷- طبق روایات، سفیانی پس از سرکوب مخالفان اش در شام، هدفی جز حمله به عراق ندارد، از اینرو، با سپاهی بزرگ به سمت عراق رهسپار میشود، اما در میانه راه، در منطقهای به نام قرقیسیا (شهری در سوریه در محل اتصال رود خابور و فرات) جنگی هولناک درمیگیرد و بسیاری کشته میشوند. آنگاه سپاه سفیانی پس از پیروزی در نبرد قرقیسیا به صورت همزمان با دو سپاه مختلف به مدینه و عراق یورش خواهد برد. در حالی که داعش، در میانه حمله به عراق، چنین نبردی (جنگ قرقیسیا) را انجام نداد.
۸- اگر داعش، سفیانی است، پس باید خراسانی و یمانی نیز خروج کرده باشند، در حالیه هنوز جنین مساله ایی رخ نداده است. در حدیث معتبری امام صادق(ع) فرمودند: «إِنَّ أَمْرَ السُّفْیَانِیِّ مِنَ الْأَمْرِ الْمَحْتُومِ وَ خُرُوجُهُ فِی رَجَب» و در حدیث معتبر دیگری امام صادق(ع) فرمودند: «خُرُوجُ الثَّلَاثَهِ الْخُرَاسَانِیِّ وَ السُّفْیَانِیِّ وَ الْیَمَانِیِّ فِی سَنَهٍ وَاحِدَهٍ فِی شَهْرٍ وَاحِدٍ فِی یَوْمٍ وَاحِد». طبق این دو روایت سفیانی در ماه رجب و همزمان با خراسانی و یمانی شورش خواهد کرد، روشن است که به هیچ وجه این نشانه قابل تطبیق بر داعش نیست، زیرا هنوز نه خراسانی قیام کرده نه یمانی.
۹- و اگر داعش، همان سفیانی است، باید طبق روایات، علاوه بر حمله به عراق، لشکری را نیز به سمت کشور عربستان و شهر مدینه و مکه، فرستاده باشد، در حالیکه همگان می دانند، چنین اتفاقی نیفتاد.
فتنه شام و سوریه تا ظهور ادامه خواهد یافت
مستندات بسیاری بر حوادث شام، در سالهای قبل از ظهور امام زمان، اشاره میکنند. مهمترین آنها روایت جابر در کتاب «الغیبه» نعمانی، است که از امام محمّد باقر (ع) نقل میکند که فرمودند:
«ای جابر! قائم ظهور نمیکند تا آنکه فتنهای شام را فراگیرد و اهل شام به دنبال خلاصی از آنند؛ امّا راهی برای آن نمییابند.» (۳)
و نیز در کتاب ملاحم و فتن این طاووس به نقل از کتاب «عقد الدّرر» از منابع اهل سنت، چنین نقل شده است:
«در شام، فتنهای خواهد بود که آغازش همچون بازی کودکان است. هر چه این فتنه از یک طرف آرام و خاموش میشود، از جانب دیگر سربرمیآورد و پایان نمیپذیرد تا آنکه منادی از آسمان ندا سر میدهد. آگاه باشید که تنها فلانی (امام عصر) امیر است…»(۴)
سناریوی غرب در مواجهه با گروه های سلفی تکفیری و داعش، آن است که این گروه ها را به عنوان نیروی موثری جمع آوری کرده اما در نهایت به عنوان نیروی مزاحم در منطقه نگه می دارد. یعنی این گروه ها همچون طالبان در افغانستان، محدود می شوند اما از بین نمی روند و دائم برای دولت های اسلامی به ویژه عراق و سوریه خطرآفرین خواهند شد. به عبارت دیگر این مناطق همیشه آبستن حوادث غیر منتظره و ناگهانی خواهند شد و کشورها در هاله ای از بی امنیتی فرو می رود.
شبیه سازی کاریکاتوری از نشانه های ظهور و احیای توهم جنگ آرماکدون
آگاهی مراکز مطالعات مذهبی غربی و یهودی از دریافتهای مهدوی و آخرالزّمانی مسلمانان و امکان شبیهسازی نشانههای یاد شده در روایات، از مسیر وارد آوردن جریانهای سلفی تکفیری، طیّ چند سال اخیر، این امکان را فراهم آورده است تا جمعیّت بزرگی از مسلمانان دچار شبهه شده و گمان برند که حرکت سلفی تکفیری از شام و پس از آن، حمله به عراق، همان واقعه پیشگویی شده در روایات و احادیث آخرالزّمانی اسلامی است.
وجود باور مذهبی و ظهور منجی موعود در میان مسلمانان و انتظار دیدار این واقعه شریف در این عصر و زمان، به امید خلاصی از همه ظلمها و ستمهای چندوجهی، این امکان را در این منطقه حسّاس از شرق اسلامی فراهم آورده است تا به ناگهان و با مشاهده نشانههای وقوع این امر عظیم، پای در میدان حادثه بگذارند. درست در همین شرایط است که اتّفاق و اتّحاد صلیب و صهیون میتواند با یک گام بزرگ، ضمن تخلیه همه توان و انرژی نهفته در میان ساکنان این سرزمین در منازعات قومی، قبیلهای و مذهبی، پروژه آرمگدون را عملیاتی کرده و سلطه جهانی خود را در قالب حکومت جهانی بنیاسرائیلی با محوریّت فلسطین اشغالی تکمیل نماید.
بهرغم بسیاری از شباهتها میان داعش و سفیانی، اما در واقع تقاوت ها نیز بسیار است؛ اگر چه آن ملعون آخرین، سفیانی اموی، نیز دستپروده یهود و مورد حمایت یهودیان خواهد بود. حال چنانچه مسلمانان، به ویژه شیعیان آل محمّد با این پیش فرض وارد معرکه شوند، پیش از آنکه مجال ضربه زدن جدّی به این جماعت را پیدا کنند و قبل از آنکه مولا و سرورمان اذن قیام پیدا کنند، این مستضعفان در مسلخ طرّاحی شده ائتلاف خونین صلیب و صهیون، ممکن است خسارت فروان ببینند. زیرا شیعیان جهادگر، تنها گروه مقابله کننده با حرکتهای تمامیّتخواهانه صلیبی و صهیونیاند و بزرگترین مانع در اجرای آخرین مرحله از پروژه حکومت جهانی یهود.
اجرای پروژه شبیهسازی و کاریکاتوری واقعه ظهور موعود و منجی، توسط اتّحاد صلیب و صهیون (اسرائیل و آمریکا)، آرزوی دیرینه و قدیمی جریان باطل است که از سال ها قبل و با حضور میدانی جریان سلفی و وهابی و اهل سنت تکفیری، مجال تحقّق پیدا میکند.
جمع بندی
بین داعش و سفیانی، شباهت های فراوانی است. و همین باعث تطبیق داعش با سفیانی در میان عده ای از شیعیان و مشتاقان و منتظران ظهور، شده است. به گونه ای که این شوق شیعیان در نگاه پیروان دیگر ادیان نیز، جلوه خاصی پیدا کرده و مداخله ایران و حزب الله لبنان در امور سوریه را به مثابه آمادگی ایران و حزب الله برای جنگ با سفیانی و اسرائیل دانسته اند.
در جهان عرب و در میان اهل سنت نیز، پیشگویی ها و تطبیق ها، بسیار بیشتر از گذشته شده و رفتارهای داعش، را با مفاهیم و گزاره های دینی، ربط داده اندو اما در طرف جبهه کفر و نفاق، دشمنان نیز با سوء استفاده از این شوق، و با بدل سازی داعش با سفیانی، و بزرگ نمایی اختلاف بین شیعه و سنی، با القاء مصنوعی و زودرس جنگ شیعیان با دشمنان امام مهدی، با عنوان پیام های دینی جنگ آخرالزمان در سوریه ، و حتی معرفی کردن داعش به عنوان ارتش امام مهدی، سعی درغفلت امت اسلام از دشمن اصلی (اسرائیل و آمریکا) دارند و متاسفانه تا حدودی نیز موفق شده اند. طرافداران اندیشه توراتی و آرماگدونی مسیحیت، حملات گروههای تکفیری را در عراق در پازل آخرالزمانی غرب، مورد توجه شدید قرار داده اند. حتی اندیشمندان و کارشناسان دینی دنیای غرب، پا را از این هم فراتر گذاشته، و داعش را به عنوان نماد اسلام واقعی در دنیای غرب، معرفی می کنند و عنوان می کنند که مسیر ترسیمی همه مسلمانان، سرانجامی واحد دارد و آن همانا، مسیر داعش است. تاسف بار نیز، داعشی ها نیز با سوء استفاده از گفتمان مهدویت و با تکیه بر اخبار ملاحم و فتن در منابع حدیثی اهل سنت و بویژه روایات پرچم های سیاه و احادیث فضائل شام (سوریه) وانمود می کنند که زمینه ساز برپایی دولتی به واقع اسلامی در گستره جهان اسلام و مقدمه ساز و زمینه ساز ظهور منجی اسلامی، هستند.
اما آنچه مطرح می شود که داعش، همان سفیانی است، ثابت نیست. بلکه ممکن است، داعش، زمینه ساز و فراهم کننده و مقدمه خروج سفیانی باشد. و داعشی ها، در هنگام خروج آن ملعون در صف یاران و لشکریان سفیانی، قرار گیرند. به عبارت دیگر داعش، سفیانی نیست، بلکه داعش، از نشانه های خروج سفیانی است.
شبیهسازی حرکت داعش و سایر جریانات سلفی در سوریه و شمال «آفریقا» (دامس، جبهه النّصره و…) با جریانات پیشگویی شده در روایات و احادیث آخرالزّمانی در سالهای قبل از ظهور، نمیبایست ما را فریفته و دچار شبهه کند. این پیشفرض عواقبی بس خطرناک دارد. حدّاقل خسارت این شبهه، نومید شدن مستضعفان و شیعیان از ظهور امام، است. بنابر تصریح برخی روایات، شماری از مردم، نادانسته در اثر نومیدی، دل به انکار امام میسپارند. و نکته مهم در مباحث مهدویت، این است که احادیث مهدویت، قطعه های مختلف یک پازل واحد محسوب می شوند و جدا از هم نباید، بررسی شوند. اگر نشانه های ظهور را جدا از هم و مستقل از یکدیگر بررسی کنیم به نتایج واقعی و مطلوب نخواهیم رسید.
حکومت حاکم بر حجاز و اخرالزمان
باور به ظهور شخصی که جهان را پر از عدل و داد کرده و ریشه های ظلم و ستم را می چیند اختصاص به اسلام نداشته بلکه، شامل ادیان مختلف الهی و آسمانی می شود و در اسلام، مسیحیت، یهودیت، زرتشت و… به ظهور این شخص نوید داده شده است. خلاصه و حقیقت مهدویت، منتهی شدن سیر جوامع جهان به سوی جامعه واحد و سعادت عمومی، امنیت و رفاه، تعاون و همکاری، همبستگی همگانی حکومت حق و عدل جهانی، غلبه حق بر باطل، غلبه جنودالله بر جنود شیطان، نجات مستضعفان و نابودی مستکبران، و خلافت مؤمنان و شایستگان به رهبری یک رجل و ابرمرد الهی است که موعود انبیاء و ادیان و دوازدهمین اوصیاء و خلفای پیغمبر آخرالزمان است. رجانیوز با توجه به اهمیت موضوع “مهدویت” درنظر دارد سلسله مقالاتی با عنوان «متی ترانی و نراک» را جهت آشنایی بیشتر مخاطبان خود به این موضوع تا نیمه شعبان سالروز ولادت خاتم الاوصیا حضرت مهدی(عج) منتشر نماید. باشد که مورد مقبول حضرتش قرار گیرد.
***
روایات تصریح دارند که حکومت منطقه حجاز، کشور عربستان و حاکمان مکه و مدینه، قبل از ظهور امام مهدی علیه السلام، حکومتی مخالف اهل بیت و دشمن شیعه، می باشد. حاکمان، از نسل بنی فلان می باشند که حکومت را به صورت خانوادگی، اداره می کنند. اما بعد از مرگ عبد الله، اقتدار حکومت بنی فلان، به سستی می گراید و بین این خاندان، اختلاف ایجاد شده تا اینکه در آخرین جنایت از سلسله جنایات خویش، نفس زکیه از نشانه های حتمی ظهور را در کنار خانه خدا، و در ماه حرام، به شهادت می رسانند.
اما با ظهور و قیام علنی امام مهدی، حکومت بنی فلان، برای همیشه نابود خواهد شد. البته در روایات اسلامی، از ورود لشکر سفیانی، به حجاز برای دسترسی به شیعیان و محل حضور امام مهدی، سخن به میان آمده است. و اما از مقاومت حاکمیت حجاز در برابر سپاه سفیانی سخنی به میان نیامده است. این مطلب می تواند به جهت موت عبدالله، آخرین خلیفه مقتدر حجاز و کشمکش و درگیری خاندان بنی فلان بر سر قدرت و جانشینی باشد، همچنان که می تواند معلول توافق خاندان بنی فلان و سفیانی برای کشتار شیعیان و دستگیری امام مهدی علیه السلام باشد. اما اینکه بنی فلان در کدام کشور، حکومت خواهند کرد، به دلیل وجود شواهد و قرائن متعدد از جمله: اختلاف بنی فلان در بین الحرمین (مکه و مدینه)، و تصریح روایات به قتل جوانی از اهل بیت در مدینه (غلام بمدینه) و نیز شهادت نفس زکیه (آخرین نشانه حتمی ظهور)، تنها ۱۵ روز قبل از ظهور امام، توسط نظامیان حکومت بنی فلان در مکه، نشان میدهد که بنی فلان در کشور عربستان و منطقه حجاز، حکومت دارند.
سؤالات
– قبل از ظهور امام مهدی، حکومت در حجاز (کشور عربستان) در اختیار چه کسانی است؟
– آیا حکومت قبل از ظهور در کشور عربستان، به صورت خانوادگی اداره میشود؟
– آیا عبد الله، از خاندان بنی فلان است که قبل از ظهور امام مهدی، در کشور عربستان، حکومت می کند؟
– آیا عبد الله، آخرین پادشاه مقتدر حکومت بنی فلان خواهد بود که بعد از مرگ او، بنی فلان، به ثبات و اقتدار سابق برنخواهد گشت؟
– فاصله بین موت عبد الله و ظهور امام مهدی، چه مدت می باشد؟
– حکومت بنی فلان، در عربستان تا چه موقع بر سر کار خواهد بود؟
موت عبد الله در حجاز
در روایتی موثق، از امام صادق علیه السلام نقل شده است که حاکم حجاز، قبل از ظهور امام مهدی علیه السلام، به هلاکت می رسد و بعد از او، حکومت حجاز که به صورت خانوادگی اداره میشود، دچار اختلاف بر سر قدرت و ملک دنیوی، می شوند.
ابو بصیر از امام صادق علیه السلام، چنین نقل می کند:
مَنْ یضْمَنْ لِی مَوْتَ عَبْدِ اللَّهِ أَضْمَنْ لَهُ الْقَائِمَ ثُمَّ قَالَ إِذَا مَاتَ عَبْدُ اللَّهِ لَمْ یجْتَمِعِ النَّاسُ بَعْدَهُ عَلَى أَحَدٍ وَ لَمْ یتَنَاهَ هَذَا الْأَمْرُ دُونَ صَاحِبِکُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ وَ یذْهَبُ مُلْکُ سِنِینَ وَ یصِیرُ مُلْکَ الشُّهُورِ وَ الْأَیامِ فَقُلْتُ یطُولُ ذَلِکَ قَالَ کَلا.
هر کس مرگ عبد اللَّه را براى من ضمانت کند من هم آمدن قائم را براى او ضمانت میکنم. بعد از آنکه عبد اللَّه مرد دیگر مردم بر سر کسى اجتماع نمیکنند و این امر (ظهور دولت حق) بخواست خدا به صاحب شما (حضرت قائم مهدی موعود علیه السلام) منتهى میگردد و بعد از آن (مرگ عبد الله) سلطنت سالها از بین میرود و به سلطنت ماهها و روزها تبدیل مىشود عرض کردم: آیا این دوران طول میکشد؟ فرمود: نه.
شرح اجمالی روایت
حدیث صراحتا قید می کند که عبدالله، آخرین پادشاه مقتدر خواهد بود و بعد از وی، حکومت متزلزل و سست خواهد شد و بر سر جانشین عبد الله، مثل قبل، اجماعی نخواهد شد و بین بنی فلان، اختلاف رخ خواهد داد. این امر، زیاد طول نخواهد کشید و سلطنت های چند ماه و چند روزه (کنایه از تزلزل قدرت) تشکیل خواهد شد و البته این تزلزل قدرت هم طولانی نخواهد شد، تا امر به حضرت صاحب و قائم، امام مهدی علیه السلام می رسد.
حکومت به صورت سلطنتی و پادشاهی است. زیرا در روایت تعبیر به “ملک” شده است. حتی در روایات دیگر که (در ادامه ذکر خواهد شد)، از موت خلیفه و اختلاف بنی فلان بعد از موت عبد الله، خبر می دهند که نشان دهنده این است که سلطنت و ملک به صورت خانوادگی در خاندان آل فلان، اداره می شود.
با دقت در روایت، و به کار بردن کلمه “یضمن” توسط امام صادق علیه السلام، در متن حدیث، متوجه می شویم که شایعات در موت عبد الله، آنچنان در بین مردم، شایع می شود که امام معصوم، ضمانت قطعی موت عبد الله را طلب می کند، تا در مقابل ضمانت و بشارت ظهور قائم و امام مهدی علیه السلام، را بدهند.
بعد از مرگ عبد الله، نه اینکه سلطنت از بین می رود. خیر، اینگونه نیست؛ بلکه، حکومت رو به زوال و سستی می گراید و حکومت های چند ماه و چند روزه تشکیل خواهد شد که کنایه از عدم اقتدار و تزلزل قدرت می باشد. و این امر یعنی زوال قدرت و آشکار شدن اختلافات، تدریجی است و نه ناگهانی. دقت کنید.
و همان اجماعی که بر سر آخرین پادشاه مقتدر یعنی عبد الله بوده و سالها حکومت کرده بود، بر سر جانشین و یا جانشینان عبد الله نخواهد بود و اختلاف آشکار خواهد شد.
سؤال و اشکال
سوال: آیا این روایت مربوط به گذشته، نیست؟ شاید این روایت در گذشته و در تاریخ اسلام رخ داده است و مربوط به آینده نیست؟
جواب:
اولا، این روایات، جزو روایت موثق است.
ثانیا، همچنان که برخی پنداشته اند مربوط به گذشته و دوران حکومت بنی عباس نمی باشد و قابل تطبیق بر خلیفه عباسی نیست، بلکه مربوط به آینده و زمان ظهور می باشد. زیرا در متن روایت، ضمانت ظهور قائم ذکر شده است و طبق روایت، امر به “صاحبکم” یعنی امام مهدی علیه السلام می رسد. و پایان حدیث به مکانی که امام در پایان غیبت از آنجا (کشور حجاز) قیام می فرمایند، اشاره می کند. زیرا عبارت “لم یتناه هذ الامر دون صاحبکم“، یعنی امر جانشینی عبدالله بین مردم آن منطقه، به ظهور امام مهدی علیه السلام، ختم می شود و همانطور که می دانیم، حضرت از مکه مکرمه و کشور حجاز (عربستان)، قیام خواهند فرمود.
شواهد و قراین برای اثبات موت عبد الله در کشور حجاز (عربستان)
بنی فلان، در کدام کشور حکومت می کنند؟ هر چند به این مساله، به صراحت اشاره نمی شود که موت خلیفه از خاندان بین فلان، در کدام منطقه اتفاق می افتد و آل بنی فلان، در کجا و در کدام سرزمین حکومت می کنند اما از مجموع روایات بنی فلان، چنین استفاده می شود که بنی فلان، در حجاز به قدرت می رسند و در کشور عربستان، به صورت خانوادگی، حکومت می کنن
شواهد و قرائن برای اثبات این مدعا، از این قرار است:
۱. روایات از اختلاف هنگام موت خلیفه ایی در سرزمینی گزارش می دهند که بعد از آن، حضرت مهدی علیه السلام از مدینه به مکه پناه می برد تا منتظر خسف بیداء لشکر اعزامی سفیانی به مدینه شود. بنابراین با این قرینه، مشخص می شود، موت خلیفه (عبد الله) در حجاز رخ می دهد و خاندان بنی فلان بر کشور عربستان، حکومت می کنند.
از ام سلمه از قول رسول الله ص نقل می کند:
یکُونُ اخْتِلَافٌ عِنْدَ مَوْتِ خَلِیفَهٍ فَیخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَهِ هَارِباً إِلَى مَکَّهَ فَیأْتِیهِ نَاسٌ مِنْ أَهْلِ مَکَّهَ فَیخْرِجُونَهُ وَ هُوَ کَارِهٌ فَیبَایعُونَهُ بَینَ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ وَ یبْعَثُ إِلَیهِ بَعْثُ الشَّامِ فَتُخْسَفُ بِهِمُ الْبَیدَاءُ بَینَ مَکَّهَ وَ الْمَدِینَه … .
بعد از مرگ خلیفه، اختلاف پیش می آید، آنگاه مردی از مدینه (حضرت مهدی علیه السلام) از مدینه به سمت مکه حرکت می کند، مردم برای بیعت به حضرت مراجعه می کنند، پس با حضرت در بین رکن و مقام، بیعت می کنند. در این حین سفیانی لشکری را از شام، به سمت حجاز، می فرستد. اما در منطقه بیداء، بین مکه و مدینه در زمین فرو می روند و خسف می شوند … .
۲. قرینه دیگر، روایاتی است به اختلاف صاحبان حکومت در بین الحرمین (مکه و مدینه) و بین المسجدین (مسجد النبی و مسجد الحرام)، اشاره می کنند و منجر به قتل تعدادی از خاندان بنی فلان می شود.
در کتاب الغیبه شیخ طوسی از امام رضا علیه السلام نقل شده است:
إِنَّ مِنْ عَلَامَاتِ الْفَرَجِ حَدَثاً یکُونُ بَینَ الْحَرَمَینِ قُلْتُ وَ أَی شَیءٍ الْحَدَثُ فَقَالَ عَصَبِیهٌ تَکُونُ بَینَ الْحَرَمَینِ وَ یقْتُلُ فُلَانٌ مِنْ وُلْدِ فُلَانٍ خَمْسَهَ عَشَرَ کَبْشاً.
از نشانه فرج و ظهور امام مهدی، حادثه ایی است که در بیت الحرمین، رخ خواهد داد. پرسیدم، و کدام حادثه؟ امام فرمودند: کشمکش و خشمی در بین الحرمین که منجر به قتل ۱۵ نفر از خاندان بنی فلان خواهد شد.
۳. و قرینه دیگر، قتل “غلام در شهر مدینه” توسط عوامل حکومت آل بنی فلان، می باشد که در روایت، صراحتا، اشاره شده است که این غلام، توسط عوامل نیروهای نظامی بنی فلان در کشور حجاز (عربستان) و در مدینه، به شهادت میرسد. بنابراین نشان میدهد که بنی فلان، در حجاز (عربستان) حکومت می کنند.
از امام جعفر صادق علیه السلام، نقل شده است:
… یا زُرَارَهُ لَا بُدَّ مِنْ قَتْلِ غُلَامٍ بِالْمَدِینَهِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ لَیسَ یقْتُلُهُ جَیشُ السُّفْیانِی قَالَ لَا وَ لَکِنْ یقْتُلُهُ جَیشُ آلِ بَنِی فُلَانٍ یجِیءُ حَتَّى یدْخُلَ الْمَدِینَهَ فَیأْخُذُ الْغُلَامَ فَیقْتُلُهُ فَإِذَا قَتَلَهُ بَغْیاً وَ عُدْوَاناً وَ ظُلْماً لَا یمْهَلُونَ فَعِنْدَ ذَلِکَ تَوَقُّعُ الْفَرَجِ.
… ای زراره، گریزی نیست از اینکه غلام و جوان ایی در مدینه، به شهادت برسد. عرض کردم، فدایتان شوم، آیا لشکر سفیانی اعزامی به حجاز او را خواهد کشت؟ فرمودند: خیر. بلکه نظامیان خاندان بنی فلان، اور ابه قتل خواهند رساند. انان، وارد مدینه خواهند شد و او را بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشد، به شهادت میرسانند. در این موقع، منتظر فرج و ظهور امام مهدی باشید.
و این عبارت “یقتله جیش السفیانی” در متن روایت، قرینه بر این است، این روایات از روایات عصر ظهور، می باشد. زیرا در روایات معتبر و متعدد، در منابع شیعه و اهل سنت، به خروج قائم آل محمد و سفیانی در سال واحد، اشاره شده است. از جمله در روایتی از امام باقر علیه السلام نقل شده است:
السُّفْیَانِیُّ وَ الْقَائِمُ فِی سَنَهٍ وَاحِدَه.
سفیانی و قائم هر دو در یک سال، نمایان میشوند.
۴. قرینه مهم دیگر، که نشان می دهد موت عبد الله در خاندان بنی فلان در کشور حجاز، رخ می دهد و حکومت آل فلان بعد از موت عبد الله دیگر، قدرت و دوام سابق را نخواهد داشت، روایتی از امام علی علیه السلام، می باشد که در این روایت، به قتل نفس زکیه از نشانه های حتمی ظهور، توسط بنی فلان، در بلد حرام (مکه)، در ۲۵ ذی الحجه، ۱۵ روز قبل از قیام علنی امام (در عاشورا ماه محرم) اشاره شده است و در این روایت، امام علی علیه السلام، صراحتا به پایان ملک بنی فلان و نابودی سلطنت خانوادگی بعد از به شهادت رساندن نفس زکیه در مکه، اشاره دارد.
الا اخبرکم بآخر ملک بنی فلان؟ قلنا: بلی یا امیرالمؤمنین، قال قتل نفس حرام، فی یوم حرام، فی بلد حرام عن قوم من قریش و الذی حلق الحبه، و برأ النسمه ما لهم ملک بعده غیر خمس عشره لیله … .
آیا شما را از زمان به پایان رسیدن سلطنت خاندان فلان خبر ندهم؟ گفتیم آری ای امیر مؤمنان؛ حضرت فرمودند: هنگام کشته شدن شخصی بیگناه در روز حرام در ماه حرام از خاندان قریش. قسم به آنکه دانه را شکافت و آدمی را آفرید، پس از آن، بیش از پانزده شب حکومتشان طول نخواهد کشید … .
در این روایت نیز، به پایان سلطنت و حکومت بنی فلان بعد از قتل نفس زکیه، اشاره شده است. از طرفی، در روایت “موت عبد الله”، صراحتا به تبدیل شدن حکومت های سالیانه (ملک السنین) به حکومت های ماهیانه (ملک الشهور) اشاره شده است که این امر به حضرت مهدی علیه السلام (لم یتناه هذا الامر دون صاحبکم) ختم می شود. وجه مشترک این دو روایت این است که هر دو روایت به نابودی حکومت بنی فلان و رسیدن امر به حضرت صاحب الامر علیه السلام اشاره دارند. و چون نفس زکیه در مکه به قتل می رسد، نشان می دهد که حکومت بنی فلان نیز در حجاز مستقر است که می توانند نفس زکیه را به قتل برسانند و همچنین این روایت نشان می دهد که حکومت بنی فلان، تا زمان ظهور و قیام علنی امام مهدی علیه السلام، هر چند به صورت متزلزل و سست، باقی است تا اینکه نفس زکیه را در ۲۵ ذی الحجه به طرز فجیعی به قتل می رسانند و ۱۵ روز بعد، با قیام علنی امام در ۱۰ محرم به حکومت بنی فلان که با موت عبد الله، رو به سستی و زوال گرویده، پایان داده می شود.
اختلاف بنی فلان
و اما بعد از مرگ عبد الله، بین خاندان بنی فلان، بر سر قدرت و جانشینی، اختلاف رخ می دهد. این مساله (اختلاف بین فلان) در روایات متعدد، تصریح شده است.
از امام باقر علیه السلام، نقل شده است:
… وَ لَیسَ فَرَجُکُمْ إِلَّا فِی اخْتِلَافِ بَنِی فُلَانٍ … وَ لَنْ یخْرُجَ الْقَائِمُ وَ لَا تَرَوْنَ مَا تُحِبُّونَ حَتَّى یخْتَلِفَ بَنُو فُلَانٍ فِیمَا بَینَهُمْ فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ طَمَعَ النَّاسُ فِیهِمْ وَ اخْتَلَفَتِ الْکَلِمَهُ وَ خَرَجَ السُّفْیانِی … .
… فرج شما جز با اختلاف بنیفلان محقق نمیشود … و قائم قیام نمیکند و شما هم آنچه را عاشقش هستید نخواهید دید تا وقتی بنی فلان بر سر آنچه در بینشان است مبتلا به اختلاف و درگیری شوند مردم به (حکومت) آنها طمع کنند و وحدت از بین برود و سفیانی خروج کند … .
حتی در روایتی، درباره اختلاف بنی فلان، تعبیر “محتوم” و حتمی به کار رفته است، که نشان از وقوع آن دارد.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است:
… خُرُوجُ السُّفْیانِی مِنَ الْمَحْتُومِ وَ النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ … و اخْتِلَافُ بَنِی فُلَانٍ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیهِ مِنَ الْمَحْتُوم … .
… و خروج سفیانی، حتمی است، ندای آسمانی، حتمی است … و اختلاف بنی فلان، حتمی است و قتل نفس زکیه، حتمی است … .
البته در برخی روایات، از اختلاف بنی فلان، به اختلاف بنی عباس ، تعبیر شده است که به علت اختلاف نسخ، اقوال مختلفی در این زمینه مطرح گردیده است. برخی از محققین، معتقد به تشکیل حکومت بنی عباس، در آخرالزمان و قبل از ظهور هستند و برخی نیز، معتقدند، که روایات تصحیف شده اند و یا اینکه تعبیر بنی عباس، حاکی و کنایه از این است که بنی فلان، کسانی هستند که در خط و مشی، شبیه به بنی عباس، عمل می کنند. و الله العالم.
زمان اختلاف بنی فلان
و اما اینکه موت عبد الله با ظهور امام مهدی علیه السلام، چقدر فاصله زمانی دارد، روایات ساکت هستند. تنها در روایتی در کتاب کافی مرحوم کلینی، به اختلاف بنی فلان قبل از خروج سفیانی، اشاره شده است.
لَا تَرَوْنَ مَا تُحِبُّونَ حَتَّى یخْتَلِفَ بَنُو فُلَانٍ فِیمَا بَینَهُمْ فَإِذَا اخْتَلَفُوا طَمِعَ النَّاسُ وَ تَفَرَّقَتِ الْکَلِمَهُ وَ خَرَجَ السُّفْیانِی.
به آنچه که دوست دارید، نخواهید رسید مگر اینکه بین بین فلان اختلاف شود، پس هر گاه اختلاف شد و مردم در امر حکومت طمع کردند، و تشتت و اختلاف فراگیر شد، بعد از این امر خروج سفیانی رخ می دهد.
و طبیعی است که اختلاف بنی فلان، بعد از موت عبد الله و بر سر جانشینی او اتفاق می افتد که در روایتی دیگر، از “موت عبدالله“، به “هلاک الفلانی“، تعبیر شده است. از امام صادق علیه السلام، نقل شده است:
…. امْسِکْ بِیدِکَ هَلَاکَ الْفُلَانِی وَ خُرُوجَ السُّفْیانِی وَ قَتْلَ النَّفْسِ وَ خَسْفَ الْجَیشِ وَ الصَّوْت … .
… با دست بشمار، هلاک فلانی، خروج سفیانی، شهادت نفس زکیه، خسف و فرورفتن لشکر سفیانی و ندای آسمانی … .
جانشین یا جانشینان عبد الله
طبق روایت موت عبدالله، بعد از مرگ وی، جانشین و یا جانشینانی بر مسند حکومت، قرار می گیرند که البته دیگر، حکومت و پادشاهی به قدرت سابق و در زمان عبدالله، نخواهد بود و به تدریج، متزلزل خواهند شد. تعبیر ملک الشهور و الایام، نیز اشاره به همین موضوع، دارد.
اما نکته مهم اینکه، تعبیر ملک الشهور و الایام، در مقابل ملک السنین، ممکن است به دو گونه تفسیر، میشود:
۱. تعبیر حکومت های چند ماه و جند روزه، تعبیر کنایه ای باشد. یعنی کنایه از عدم ثبات سابق و تزلزل حکومت بنی فلان بعد از مرگ عبدالله. طبق این فرض، ممکن است جانشین اول عبدالله، حتی بیشتر از یک سال حکومت کند.
۲. و یا نیز احتمال دارد، روایت اشاره دارد به اینکه، جانشین عبدالله، به یک سال نرسیده، باید یا بمیرد، یا برکنارشود و یا خود کناره گیری کند.
زمان پایان حکومت بنی فلان
و اما اینکه حکومت بنی فلان، در عربستان تا چه موقع بر سر کار خواهد بود؟، از روایت قتل نفس زکیه، فهمیده می شود، که بنی فلان تا قبل از ظهور و قیام علنی امام، خواهند بود هر چند که بعد از موت عبدالله، آخرین پادشاه مقتدر بنی فلان، حکومت شان رو به زوال و سستی گرویده است. تا اینکه نفس زکیه را در ۲۵ ذی الحجه به طرز فجیعی به قتل می رسانند و ۱۵ روز بعد، با قیام علنی امام در ۱۰ محرم به حکومت بنی فلان که با موت عبدالله، رو به سستی و زوال گرویده، پایان داده می شود.
الا اخبرکم بآخر ملک بنی فلان؟ قلنا: بلی یا امیرالمؤمنین، قال قتل نفس حرام، فی یوم حرام، فی بلد حرام عن قوم من قریش و الذی حلق الحبه، و برأ النسمه ما لهم ملک بعده غیر خمس عشره لیله … .
آیا شما را از زمان به پایان رسیدن سلطنت خاندان فلان خبر ندهم؟ گفتیم آری ای امیر مؤمنان؛ حضرت فرمودند: هنگام کشته شدن شخصی بیگناه در روز حرام در ماه حرام از خاندان قریش. قسم به آنکه دانه را شکافت و آدمی را آفرید، پس از آن، بیش از پانزده شب حکومتشان طول نخواهد کشید … .
جمع بندی
بنابراین از مجموع روایات و قرینه های متعدد، ثابت می شود که عبد الله، آخرین پادشاه مقتدر بنی فلان، در کشور حجاز (عربستان)، می باشد که با مرگ او، دیگر خاندان خانوادگی آل فلان، بر سر جانشین او، به اجماع نخواهند رسید و هر چند که جانشین و یا جانشینانی هم داشته باشند، کما اینکه روایت هم با تعبیر “ملک الشهور و ملک الایام”، به این مطلب اشاره می کند که عبد الله جانشینانی هم خواهد داشت، اما مثل عبد الله، پادشاهی مقتدر نخواهند بود و قدرت دست به دست خواهد شد و در اثر این اختلاف درونی بر سر قدرت، حاکمیت حجاز، متزلزل و سست می شود و این اتفاقات (موت عبدالله و اختلاف بنی فلان) قبل از خروج سفیانی و ظهور امام مهدی علیه السلام، رخ می دهد. اما فاصله بین مرگ عبد الله و خروج سفیانی در روایات مشخص نشده است و مبهم است. به هر حال نزاع بر سر قدرت و جانشینی ادامه دارد و قدرت دست به دست میشود تا اینکه این خاندان، مرتکب جنایتی دیگر شده و نفس زکیه را، در کنار کعبه و در شهر مکه، به قتل می رسانند. و این نشان می دهد ملک و فرمانروایی این خاندان بنی فلان، تا نزدیکی های ظهور و قیام علنی امام مهدی علیه السلام، ادامه دارد البته نه به قدرت و اقتدار گذشته در زمان عبد الله و بعد از قتل نفس زکیه، امر به حضرت صاحب، امام مهدی علیه السلام ختم خواهد شد. انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا.(۵)
!!تــوجـه
- لطفا نظرات خود را فقط در مورد همین مطلب بنویسید
- لطفا نظرات خود را به فارسی تایپ نمایید
- لطفا سعی کنید نظرتان مختصر و مفید باشد
- به نظرات دیگر کاربران احترام بگذارید