به گزارش خبرنگار تابان تربت، داشتن چند فرزند دختر عشق و علاقه خانواده آقای عباسعلی صابریان را به فرزند پسر صد چندان کرده بود تا این که سرانجام با نذر و نیاز و متوسل شدن به پیشگاه آقا امام هشتم (ع) و سال ها انتظار در سال ۱۳۴۳ چشم و دل خانواده روشن شد و به شکرانه نظر ولی نعمت خراسانی ها به عنوان تنها پسر خانواده نام او را غلامرضا گذاشتند.

رضا ۵ سا له بود که به خاطر هوش و ذکاوت ذاتی و انس با قرآن او را به مکتب خانه فرستادند و در ۶ سا لگی وارد دبستان حجت(عج) شد، همزمان با اوج گیری مبارزات انقلاب شکوهمند اسلامی ایران علیه حکومت منفور پهلوی، او در کلاس دوم مدرسه راهنمایی کوروش که اکنون به نام خود او یعنی مدرسه راهنمایی شهید غلامرضا صابریان نامیده می شود مشغول به تحصیل بود.

با دوستان و همکلاسی ها ارتباط خوبی داشت و  اوقات فراغت خود را بیشتر در قهوه خانه پدرش کار می کرد، درجلسات سخنرانی و فعالیت های مبارزاتی حضوری فعال داشت، مادر ش می گوید: یک شب مورد تعقیب عوامل ساواک قرار گرفت که پس از  تعقیب وگریز خود را به خانه یکی از روحانیان می رساند تادست طاغوتیان به او نرسد این ماجراها وقتی بهتر درک می شود که بدانیم مردان بزرگ از شنیدن نام ساواک وحشت می کردند و او در این زمان ۱۳ سال بیشتر نداشت.

روز نهم دی ماه سال  ۱۳۵۷ که همزمان با محرم بود غلامرضای ۱۴ ساله با شور و شوق فراوان وتلاش بیش ازپیش به جمع مردم مبارز پیوست و در کنار دیگر انقلابیون نیز در به زیر کشیدن مجسمه شاه پیش قدم بود.

شاهدان می گویند وی در حال پرتاب سنگ به طرف ماموران بود که ناگهان او را هدف قراردادند، تیر به سینه او اصابت می کند شخص دیگری غلامرضا را در آغوش می گیرد و از زمین بلند می کند که گلوله دوم به بازوی آن فرد و در ادامه به گلوی او اصابت می کند و رضا در همان جا به شهادت می رسد.

اینها بخشی از گفته های پدر و مادر این شهید والامقام است و بخش دوم آن در نرم افزار چند رسانه ای در سایه وحدت منتشر خواهد شد.

مزار این شهید والامقام انقلاب اسلامی در بهشت عسکری شهرستان تربت حیدریه قرار دارد.

شهرستان تربت حیدریه در ۹ دی سال ۱۳۵۷ با رهبری علما و بزرگان شهر و حضور در صحنه امت حزب الله توانست ۴۳ روز قبل از پیروزی انقلاب، با سرنگونی مجسمه پهلوی و بیرون راندن ایادی رژیم منحوس شاهنشاهی از شهر زمام امور را بدست گرفته و افتخاری دیگر برای  این خطه رقم بزنند.

انتهای پیام/