به گزارش خبرنگار تابان تربت، شب جمعه بیستم  ماه محرم و اول تیر ماه سال ۱۳۴۱ به آقای حسن عسکری کارمند شرکت نفت وهمسرشان خانم شوکت طباطبایی کودکی هدیه شد که اورا”رضا”نامیدند.

در آن سال ها امام گفته بود”سربازان من الان در گهواره ها هستند ” اما هیچ کس نمی دانست که او به عنوان یکی از سربازان  روح ا… در حال رشد است.

در مدرسه راهنمایی علی تمدن تا کلاس سوم مشغول به تحصیل بود، در خانه و مدرسه اخلاق بسیار خوبی داشت و مورد توجه بود و  به گفته مادرش پسر عاقل وفهمیده ای بود همه اورا دوست داشته و واجبات مذهبی اش را به خوبی انجام می داد.

رضا آدم یک بَعدی نبود بلکه در مسائل مختلف روابط اجتماعی وخانوادگی هم بسیار مقید بود، مثل یک مرد بزرگ هر چند وقت یک بار از خواهرش که در مشهد زندگی می کرد خبر می گرفت.

اوقات فراغت خود را بیشتر صرف مطالعه می کرد به بازی فوتبال  وبیشتر وا لیبال علاقه زیادی داشت، در مسابقات ورزشی شرکت می کرد سال ۱۳۵۷کلاس سوم  دبیرستان در مدرسه  امیر کبیر مشغول تحصیل  بود.  در تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت می کرد و پیام های امام را به دقت می خواند و آن ها را به همه می رساند.

روزشنبه ۱۱ آذر ماه ۵۷ مطابق با  دوم ماه محرم مدارس تعطیل شده و کوچه وخیابان ها سیاهپوش بودند او نیز پیراهن وکت چرمی سیاهش را پوشید، گویا  آخرین دیدار رضا وخانواده بود.

رنگ پریده ای داشت این روز ها میلی به غذا نداشت انگار می دانست که رفتنی است، چند لقمه غذا خورد و خداحافظی کرد، هنگام غروب خانواده برای نماز جماعت به مسجد مهدیه  رفتند  وقتی که  بر می گشتند مقابل شهربانی که تقریبا روبروی مسجد قرار داشت  خیلی شلوغ بود.

ماموران رژیم ستمشاهی چند جوان را با تحکم به داخل شهربانی مدیریت می کردند، دل مادر وخواهران شور می زد  به خانه که رسیدند  رضا  پسر منظم ومقید هنوز نیامده بود، دل نگرانی ها بیشتر شد، تلفن زنگ زد و کسی  گفت رضا زخمی شده و بلافاصله پدر ومادر به سرعت به بیمارستان  رفتند.

وقتی رسیدند که رضا شهید شده بود، شهادت در این روزها یعنی ۷۱ روز قبل از پیروزی انقلاب که رژیم وابسته وستمگر پهلوی هنوز بر سر کار بود چه مشکلات و درد سر هایی  در پی داشت خدا می داند، رضا در محرم به دنیا  آمد و در محرم هم  در۱۷ سالگی به پیروی از علی اکبر(ع) به آقایش امام حسین (ع)پیوست.

این مختصر زندگینامه مطالبی بود که توسط پدر و مادر این شهید والامفام جمع آوری شده است.

گورستان شیرین  تربت حیدریه واقع در میدان جهاد به دلیل این که شهید رضا عسکری  ۷۱ روز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بعنوان نخستین شهید انقلاب در شهرستان به درجه رفیع شهادت نائل آمده بود بنام بهشت عسکری تغییر نام داد.

وحالا در شرح حال هر شهیدی نام او هم  می آید، در هنگام تشییع شهدای نهم دی شهرستان ۴۳ روز  قبل از پیروزی انقلاب  مردم شعار می دادند: “عسکری شهیدم           مهمان برات  آمده ”

“خواهر دانش آموز شهید رضا عسکری می گوید: روزی مراسم نامزدی اش بود یکی از میهمانان گفت انشاالله شیرینی دامادی  آقا رضا را بخوریم  که او در پاسخ گفت انشاالله به زودی شیرینی شهادت مرا بخورید”

شهرستان تربت حیدریه در ۹ دی سال ۱۳۵۷ با رهبری علما و بزرگان شهر و حضور در صحنه امت حزب الله توانست ۴۳ روز قبل از پیروزی انقلاب، با سرنگونی مجسمه پهلوی و بیرون راندن ایادی رژیم منحوس شاهنشاهی از شهر زمام امور را بدست گرفته و افتخاری دیگر برای مردم این خطه رقم بزنند.

در آستانه حماسه بیادماندنی مردم تربت حیدریه در نهم دیماه سال ۵۷ برآن شدیم تا زندگی نامه مختصری از ۱۰ شهید والامقام این حماسه را منتشر کنیم.

انتهای پیام/