به گزارش پایگاه خبری تحلیلی تابان تربت، خردادماه سال 1343 همزمان با  محرم در محله کوچه قاضیان (کوی شهید گلچین فعلی)  شهرستان تربت حیدریه چشم خانواده عکاس زحمتکش آقای براتعلی دماوندی به وجود نوزادی روشن شد که نام این کودک  را”محمد” گذاشتند.

او از5 سالگی قرآن و در 6 سالگی در دبستان قائم (چهارم آبان سابق) تحصیل  را آغاز کرد، کودکی پرذهن و کنجکاو بود  راهنمایی را در مدرسه  ابوعلی سینا با موفقیت به پایان رسانید.

محمد در رشته علوم تجربی دبیرستان رازی  مشغول به تحصیل وعضو بسیج، انجمن اسلامی و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهرستان بود در اوقات فراغت کار می کرد .

او نمی خواست سربار خانواده باشد و در کارهای خانه به مادر و در مغازه عکاسی به پدر کمک می کرد،. پدر  و برادرش بارها عازم جبهه شده بودند.

تشییع جنازه برادر شهیدش و همچنین استقامت و توان و سخنرانی پدربسیجی اش دراین مراسم  عزم او را برای مبارزه با دشمن صد چندان کرده بود.

گروهکهای ضد انقلاب  به سرکردگی آمریکای جنایتکار و انگلیس مکار جای جای میهن اسلامی را نا امن ساخته بودند از جمله در کردستان  مانع امور جاری و روزمره  خدمت رسانی به مردم شهرها و روستاها شده بودند.

این روزها جنگ تحمیلی آغاز شده بود اما در جبهه داخلی شهرهای کردستان برای رزمندگان دفاع مقدس امنیتی وجود نداشت. حتی نیروهای اداری  باید با اسکورت در جادها حرکت می کردند به گروه مسلحی که از این خدمات و تحرکات  مواظبت می کردند « نیرو یا گروه تامین » گفته می شد.

روز پنجشنبه 15 مرداد سال 1360 محمد تازه از ماموریت تامین برگشته بود که فرمانده گروه اعلام می کند یک نفر نیرو کم داریم، چه کسی داوطلب است؟محمد مجدداً با  گروه حمل آذوقه رزمندگان همراه می شود که در برگشت به کمین یکباره و سریع ضدانقلاب  می افتند.

همه نیروهای داخل ماشین پناه می گیرند در این لحظه محمد فکر می کند که اگر بلند نشود و دفاع نکند کل نیروها  شهید یا اسیر می شوند. ضد انقلاب در صورتی که می توانست کسی را اسیر کند زنده یا شهید به مزدوران بعثی عراق می فروخت ناگهان از جا برمی خیزد و شروع به تیراندازی می کند و در همان حمله اولیه 3 یا 4 نفر را که جلو جاده را سد کرده بودند به هلاکت می رساند و به راننده می گوید که با تمام سرعت حرکت کند.

پس از نجات دوستان, محمد  رزمنده 17 سا له از پشت مورد اصابت گلوله قرار می- گیرد و با لبخندی زیبا که نشانگر نجات دوستان و رسیدن خودش به معشوق حقیقی بود   در آستانه شب جمعه شربت شیرین شهادت را می نوشد.

پیکر پاکش طبق خواسته این شهید تشییع و در بهشت عسکری شهرستان تربت حیدریه به خاک سپرده شد.

دبستان بیهقی سابق به نام این شهید دبستان دماوندی نامگذاری شد.

و امت شهید پرور و حزب الله شهرستان تربت حیدریه   ما برادران گردان امام رضا (علیه السلام) تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون مان از اسلام و مکتب و قرآن و ناموس و مملکت مان دفاع خواهیم کرد و به فریاد شما که جنگ جنگ تا پیروزی می باشد، جامعه عمل خواهیم پوشید. «گوشه از وصیت نامه شهید محمد دماوندی»

تربت حیدریه 675 شهید، 2500 جانباز، 300 آزاده و 14 هزار رزمنده تقدیم نظام اسلامی ایران کرده است.

انتهای پیام/